محمد الحبیب المرزوقی، ملقب به ابویعرب المرزوقی، فیلسوف تونسی و متولد سال ۱۹۴۷ در شهر "منزل بورقیبه" واقع در ولایت بنزرت است. وی مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال ۱۹۷۲ از دانشگاه سوربن و دکترای فلسفه عربی و یونانی را در سال ۱۹۹۱ م اخذ کرد. متخصص فلسفه عربی، یونانی و آلمانی است و رویکرد او، رویکرد فلسفی اسلامی در چارچوب اتحاد اندیشه انسانی از نگاه تاریخی و بنیانی است.

محمد الحبیب المرزوقی، ملقب به ابویعرب المرزوقی، فیلسوف تونسی و متولد سال ۱۹۴۷ در شهر "منزل بورقیبه" واقع در ولایت بنزرت است. وی مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال ۱۹۷۲ از دانشگاه سوربن و دکترای فلسفه عربی و یونانی را در سال ۱۹۹۱ م اخذ کرد. متخصص فلسفه عربی، یونانی و آلمانی است و رویکرد او، رویکرد فلسفی اسلامی در چارچوب اتحاد اندیشه انسانی از نگاه تاریخی و بنیانی است. 
ابو یعرب المرزوقی در اندیشه دینی و فلسفی اسلامی و غربی به تخصص رسید و راه و سبک جدیدی را آغاز کرد که به واسطه آن تلاش می‌کند تا فلسفه، نقش پیشگامانه خود را در ساختمان دینی و فلسفی حفظ کند. توجه المرزوقی تنها به فلسفه محدود نمی‌شود، بلکه به امور دیگری نیز توجه نشان داد که از آن جمله، رشد سیاسی و اندیشه‌ای تمدنی عربی و اسلامی است. وی در فاصله سال‌های ۱۹۸۰ الی ۲۰۰۶، در سمت استاد فلسفه در دانشکده ادبیات - نخستین دانشگاه تونس، و در سال‌های ۱۹۸۳ الی ۱۹۹۱ به عنوان مدیر کانون ترجمه "بیت الحکمه" فعالیت کرد و علاوه بر آن از سال ۲۰۰۲ الی ۲۰۰۶، استاد فلسفه دانشگاه جهانی اسلامی مالزی بود. المرزوقی به عنوان نماینده مستقل، وارد مجلس ملی تونس شد و سپس در سال ۲۰۱۱ – ۲۰۱۲، حزب "‌جنبش النهضه"‌ او را به عنوان سرلیست خود در دایره انتخابی تونس معرفی کرد. از او بیش از ۱۰۰ پژوهش و مقاله و مطالعه به زبان‌های عربی و فرانسه و انگلیسی در حوزه اندیشه عربی و انسانی منتشر شده است.  
در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۱ در انتخابات مجلس ملی تأسیسی از لیست حزب "‌جنبش النهضه" ‌نامزد شد و توانست به کرسی مجلس نمایندگان این کشور دست یابد و به عنوان مشاور نخست وزیر حمادی الجبالی منصوب شد. اما در روز ۶ مارس ۲۰۱۳ از مجلس استعفا داد و از سیاست کناره گرفت و خانم "‌ورده الترکی"‌ از دایره انتخابی تونس ۱ به جای او بر کرسی پارلمان تکیه زد. 
در روز ۶ مارس ۲۰۱۳، مقاله‌ای را از طریق حساب خود در شبکه فیسبوک منتشر کرد و در آن النهضه را مورد سرزنش قرار داد و گفت: «این مسئله، همان چیزی است که همه پروژه اصلاحی را به شکست خواهد کشاند، زیرا اینطور بیان می‌دارد که جنبش‌های اسلامگرا آنقدر که در حال رقابت برای رسیدن به حکمرانی هستند، به دنبال اصلاحات نیستند و بنابراین، حق ندارند از اصلاحات و همچنین از ارزش‌های اسلامی سخن بگویند. به این معنا، افزایش سخن درباره گفتمان دینی مبتذل به طوری که نزدیک بود تا جلسات سیاسی نیز به خطبه‌های نماز جمعه تبدیل شود، چیزی جز یک ابزار برای غافل ساختن ملت نیست، زیرا روشن‌ترین عنوانی که می‌توان بر رفتارهایی که با سخنان در تعارض قرار می‌گیرند گذاشت، نفاق است. و اگر پیش از همکاری به عنوان مشاور نخست وزیر که آن هم از باب راضی کردن [حزب] بود، از این مسئله آگاه می‌شدم، خود را از همکاری کنار می‌کشیدم. الحمدلله من از غنایم مادی و معنوی بی‌نیازم. نه به حقوق دولت نیاز دارم و نه لازم دارم که به واسطه قدرت سیاسی، خودم را به کسی معرفی کنم». وی در سخنانی که در تاریخ ۱۶ جولای ۲۰۱۲ در کنفرانس جنبش النهضه در مرکز نمایشگاه‌ها در شهر الکرم ایراد کرد، گفت که «گردشگری در واقع فحشای پنهانی است»، سخنی که جنجال زیادی در تونس به پا کرده بود. 
۱: برجسته‌ترین آثار و تألیفات: 
-    مفهوم سببیت از نگاه غزالی: ‌این کتاب در سال ۱۹۷۱ منتشر شده و یک خوانش انتقادی در حوزه فلسفه به شمار می‌رود. چرا که نویسنده در آن تأکید کرد که «‌اختلاف بین غزالی و ابن رشد به پایان رسیده است و انقلاب واقعی در نزد غزالی است نه ابن رشد، زیرا این غزالی بود که استقلال اندیشه تمدنی عربی – اسلامی را پایه گذاری کرد».
نویسنده به ‌واسطه این کتاب ثابت کرد که «غزالی، نقد فلسفی عقلی را پایه گذاری کرده است» و دریافت که «ابن رشد، صرفا شارح ارسطو بوده است». وی از اینجا نتیجه گرفت که «مقایسه میان این دو، درست نیست، زیرا معاصران، بین شارحی که نکته جدیدی به اندیشه فلسفی نیفزود و فیلسوفی که حتی اگر ارتجاعی بود، اما با تمایز قائل شدن بین شناخت علمی و شناخت فلسفی، نکته جدیدی را به آن افزود، مقایسه می‌کنند». 
 
-    اجتماع نظری خلدونی و تاریخ عربی معاصر: ‌این کتاب در سال ۲۰۱۰ توسط مرکز نشر "‌المتوسطیه" (مدیترانه‌ای) و در حوزه جامعه‌شناسی به چاپ رسیده است.  المرزوقی در این کتاب به اهمیت بنیان گذاری جامعه شناسی اشاره می‌کند که آن را شرط لازم برای اعطای بعد علمی به تاریخ می‌داند. منظور این متفکر از نگارش این کتاب، تحلیل تاریخ عربی جدید با کلمات نظری‌ای است که ابن خلدون در جامعه شناسی نظری که خود بنیان گذاشت، آن را ایجاد کرد. این تحلیل، به منزله یک آزمون خوب برای توصیف حکومت و جامعه عربی با تصورات نظری خلدونی و بر پایه دیدگاه‌های آینده نگرانه‌اش است . 
 
-    فقه علم و عمل به آن یا معرفت شناسی جایگزین: ‌این کتاب که توسط انتشارات "سلسله الانوار" منتشر شده، در گروه فلسفه تعریف می‌شود و بسیاری از پرسش‌های باقی مانده در ذهن و جامعه، از جمله راجع به چگونگی ایجاد معرفت شناسی علمی را طرح می‌کند. نویسنده در این کتاب تبیین می‌کند که این بنیانگذاری با دو مانع شناختی مواجه است: نخست، گزینه مورد نظر بین روانشناسی و علم منطق و دوم، گزینه قرار گرفته بین فعل جاری در ملأ خارجی و فعلی است که در اذهان به وقوع می‌پیوندد. راهکاری که صاحب این بحث مبنی بر لزوم تدریس شناخت علمی به عنوان علم نمادهای علمی از این حیث که رفتارهای جاری در ملأ آشکار است نه تصوراتی که در اذهان وجود دارد، ارائه می‌کند، امکان اجرا دارد. نمادها، تولیدات مادی حاصل شده در برون هستند. بنابراین بعد زبانی منطقی تصورات و شرط اجتماعی تولید این شناخت، موضوع معرفت شناسی برتر و آن معرفت ‌شناسی‌ای است که شناخت علمی را تدریس می‌کند، از حوزه روانشناسی و فلسفه آگاهی آزاد می‌شود و علوم نیز از این دو شکل می‌گیرد .  
 
-    اصلاح عقل در فلسفه عربی: از واقعگرایی ارسطو و افلاطون تا انتزاعی بودن ابن تیمیه وابن خلدون: ‌این مطالعه در سال ۱۹۹۶ توسط مرکز مطالعات وحدت عربی منتشر شد. نویسنده در این کتاب، در چارچوب مشخص کردن طبیعت کلیِ نظری و عملی، به هدفی که فلسفه عربی بدان رسید گرفته تا انتساب آنها به فلسفه به معنای مشخص در تمدن یونانی در هر دو بعد نظری و عملی و سپس انتساب آنها به کلام به معنای مشخص در تمدن عربی در همین دو بعد پرداخت. بنابراین، این دو طبیعت کلی نظری و عملی، نشان دهنده هدف نزدیکی‌ای هستند که به انطباق دو فرهنگ فلسفی انجامید که یکی، نظر را بر عمل مقدم و به عنوان پایه آن معرفی می‌دارد و دیگری، فرهنگ کلامی است که اصولا عمل را بر نظر مقدم می‌دارد و این را پایه آن می‌داند. به عبارت دیگر، این سازگاری و نزدیکی بین دو فرهنگ عربیِ افلاطونی روزآمد شده و حنیفی روزآمد شده اتفاق افتاد.
-    مؤلف، بخش نخست را به صورت کامل به تلاش برای فهم شروطی که برای نقد فلسفی قرار داده شده است و برگرفتن نتایج فلسفی نظری و عملی و آمیختگی بین هر دو بعد نظری و عملی اختصاص داده است. اما بخش دوم، به سالبه اسمیه نظری و عملی یا زیر پا گذاشتن واقعگرایی در دو علم نظری (ریاضیات و منطق) و دو علم عملی (سیاست و تاریخ) اختصاص دارد. سومین بخش این کتاب نیز به موجبه اسمیه یا جدایی ارتباط بین علم نظری و علم عملی اختصاص یافته است . 
 
-    اتحاد دو اندیشه دینی و فلسفی: ‌این کتاب در سال ۲۰۰۱ توسط انتشارات دار الفکر منتشر شد و نویسنده به واسطه آن به بررسی رابطه بین اندیشه دینی و اندیشه سلفی با نگاه تاریخی می‌پردازد. از نظر ماهیتی، وی تلاش می‌کند تا به واسطه اصل بنیانی ایجاد وحدت بین دو اندیشه فلسفی و دینی، منطق داخلی حاکم بر اندیشه عربی اسلامی و فضیلت آن بر اندیشه فلسفی را تبیین کند. بنابراین به طرح پرسش درباره طبیعت اندیشه فلسفی می‌پردازد و اینکه چرا در اندیشه فلسفی، غلبه با حرکت از علوم طبیعی به علوم شرعی است و در مقابل، اینکه چرا در اندیشه دینی، غلبه با حرکت از علوم شرعی به علوم طبیعی است؟ پژوهشگر در این مطالعه خویش معتقد است که از مهمترین موانع اصلی که مانع از فهم رابطه بین اندیشه دینی و اندیشه فلسفی می‌گردد، این است که هر کدام از این اندیشه‌ها خود را در دیگری پنهان می‌کند و مانع دیگر این است که خصومت میان این دو، ظاهری است، به ویژه بین متکلمانی که از طرف این دو اندیشه سخن می‌گویند. همین مسئله دلیل عدم مطالعه تجربه عربی اسلامی در درمان این اِشکال و کاهلی در نقشی بود که اندیشه عربی اسلامی از طریق استناد به توحید هدف بین هدف دین نازل شده و هدف دین طبیعی برای غلبه بر این پنهان سازی درونی و خصومت ظاهری ایفا کرد. بنابراین، وظیفه این نگارش، بیان منطق داخلی که بر اندیشه عربی اسلامی حکم می‌راند و برتری آن بر اندیشه فلسفی است که از طریق مشخص کردن اصل پایه‌ای آن و بر مبنای تلاش برای محقق ساختن اتحاد بین دو اندیشه فلسفی و دینی صورت می‌گیرد، زیرا منطق فلسفه عربی ثابت می‌کند که این دو اندیشه، در جوهر با یکدیگر متحد هستند و این امر از تحلیل تاریخ این دو در دوره‌های مربوط به خود مشخص شد. فلسفه عربی این دو را در جوهر یکسان پنداشت و تقابل آنها را به غلو کسانی که آن را از یک طرفِ دانش عمومی انسانی می‌گیرند، مربوط دانست . 
 
-    نظر و عمل و تنگنای تمدنی عربی و اسلامی کنونی: ‌این اثر، تألیف مشترک با دکتر حسن حنفی است که در سال ۲۰۰۳ توسط مرکز چاپ، نشر و توزیع اندیشه معاصر منتشر شده است. با توجه به اهمیت گسترده اندیشه فلسفی و دینی در فرهنگ عربی، نویسندگان در این کتاب به اشکال رابطه بین نظر و عمل توجه نشان می‌دهند. یک گروه، برای نظر اولویت قائل است، زیرا نظر، یکی از مستلزمات واقعیت معاصر عربی است. گروهی دیگر، برای محقق ساختن اهداف آینده نگرانه، روی عمل کار می‌کند. این کتاب همچنین به گفتگوی دو فیلسوف عربی بزرگ درباره اشکال رابطه بین نظر و عمل و اولویت هر کدام از آنها برای خروج از تنگنای تمدنی عربی و اسلامی کنونی اشاره می‌کند و ابتدا به ارائه نظر و عمل از نگاه بیدار فلسفه عربی و اسلامی می‌پردازد و مراتب تمدن را شرح می‌دهد و پس از آن به سراغ بیان مبدأ تاریخ فلسفه (بنیان عقل عمیق) و اصل فلسفه تاریخ (نظرِ عمل) می‌رود . 
 
-    افق‌های نهضت عربی و آینده انسان در مسیر وزش جهانی شدن: این کتاب در سال ۲۰۰۳ توسط مرکز چاپ و نشر طلیعه منتشر شد. نویسنده در این کتاب به ویژه بعد از شکست تفکری که جنبش‌های احیای دینی بر آن تکیه کرده بودند و ابتدایی بودن و پوچی آن مشخص شد و نیز بعد از آنکه تفکر سکولاریسم فرو پاشید و بی‌اثری و سستی آن بر همگان آشکار شد، به ارائه یک خوانش انتقادی از اوضاع کنونی پرداخت و بر همین اساس، یک راهکار تحلیلی و انتقادی را پیشنهاد و یک نگاه جدید را ارائه کرد که بر پایه تحلیل بحران وجود انسانی در رابطه‌اش با وجود جهانی از طریق بررسی بیماری‌های تمدن مبتنی است، به ویژه اینکه این بحران را در تمدن عربی اسلامی کنونی، به خوبی تشخیص داده است. 
 
-    در رابطه بین شعر مطلق و اعجاز قرآن:  این کتاب توسط مرکز نشر و توزیع الطلیعه منتشر شده است. نویسنده به واسطه این کتاب به مطالعه استخراج قانونی پرداخت که بر رابطه بحران‌های شعر با نقد در نزد عرب‌ها در گذشته و حال حاکم بود و بیان داشت که این بحران‌ها، نشانه‌های بیماری‌های مزمنی است که به طور کلی، دامن قدرت وجود تمدنی عربی را گرفته است، زیرا شعر عربی امروز، بر خلاف تصور اصحاب آن، به ویژه نظریه پردازان این حوزه، در شرایط خوبی به سر نمی‌برد. مَثل آن، مَثل همه وجود تمدنی عربی است که به سان انبوهی از جنازه‌ها می‌ماند که تنها نظام خارجی برگرفته شده از اشکال شعری غربی که در نزد صاحبان خود زنده است اما در نزد شاعران عربِ مقلد آن، سرشار از مرگ است، آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد. از این نگاه، شعر آغاز وجود نیست، بلکه آغاز خلاقانه بیان ادراک تجربه وجودی انسان است. شعر مطلق، همان شعری است که سطوح مختلف این ادراک وجودی در آن محقق می‌گردد و تنها نردبان به سمت اعجاز قرآنی آزاد از تمامی اشکال حلولی و وصولی به ویژه میزان الهیاتی کنونی است، چرا که این اشکال، قلب جهانی سازی است که دو جهان طبیعی و اخلاقی را فاسد می‌کند . 
 
-    شروط قیام عرب‌ها و مسلمانان: ‌این کتاب در سال ۲۰۰۱ توسط انتشارات "‌دار الفکر"‌ به چاپ رسیده است و نویسنده در جریان آن، به چگونگی رها شدن از اشتباهی می‌پردازد که نهضت عربی و اسلامی در آن گرفتار آمده است و سپس دلایل آغاز این نهضت و قربانی شدن آن در دام الگوی بیگانه شوروی و آمریکایی را شرح می‌دهد و در دلیل وجودی حلولی و پایه‌های جانشینی نظری و عملی و انتقال از عناد به شهود و ادراک شهودی و چگونگی رها شدن از این عناد و منازل وجود و دلالت بر نوبت پیامبر خاتم، به پژوهش می‌پردازد و همچنین ضمن بیان شروط نهضت عربی و اسلامی، نتایج نظریه ادراک شهودی و عملی را توضیح می‌دهد . 
 
-    فلسفه تاریخ خلدونی: نقش علم عمران در عمل تاریخ و علم آن: ‌این کتاب در سال ۲۰۱۰ در مرکز انتشارات المتوسطیه به چاپ رسید و نویسنده در آن به امکان این مسئله اشاره کرد که علم تاریخ می‌تواند آنگونه که ابن خلدون پیشنهاد کرده است، گام بزرگی بردارد و از جایگاه هنر ادبی به علم فلسفی منتقل شود، البته به این شرط که در یک اتفاق موازی، فلسفه را با محتوایش از متافیزیک به شناخت علمی منتقل نکند. از دیگر موضوعاتی که نویسنده در این اثر درباره آن گفتگو کرد، ضرورت توجه به نظریه‌های علم فلسفه و کشف رابطه بین اصلاح مفهوم علم و نوآوری از نگاه ابن خلدون به واسطه علم کمک موسوم به "‌علم عمران"‌ و نقش برجسته آن در به حرکت درآوردن تاریخ و علم آن است .  
 
-    نقد متافیزیک بین غزالی و ابن رشد: مرکز ‌انتشارات المتوسطیه این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در آن به کتاب تهافت الفلاسفه غزالی و تهافت التهافت ابن رشد اشاره کرده و بیان داشته است که رد پاسخ غزالی توسط ابن رشد، از یک انقلاب فلسفی حکایت دارد که در تاریخ اندیشه عربی و اسلامی و انسانی به وقوع پیوست. نگاه جدید غزالی به معرفت علمی، همه امکان‌ها درباره ارتباط جایگاه علمی با متافیزیک را مستثنی می‌کند و پایه این نگاه که یک جهش معرفت شناسانه بی‌نظیر را ایجاد کرد، تنها نفی ضرورت سببی است.
نویسنده تلاش کرد تا مفهوم سببیت را از نگاه غزالی تحلیل کند، اما ابویعرب با طرح مشکل "عقل وجودی و ادراکی" با روش تحلیلی متصل مانند نهاد اجتهاد و مفهوم عقل و وجود و نظریه ادراکی و پاسخ به روش عقلی مستحکم ارسطو طالیسی که به ریشه‌های مشکلات تاریخی امت می‌پردازد، این مفهوم را نقض می‌کند و در این امر بر انقلاب عقلی غزالی که در آثارش به ویژه در تهافت الفلاسفه دیده می‌شود، استناد می‌کند. المرزوقی در این کتاب همچنین با توجه به کشمکش فکری میان غزالی و ابن رشد، به مقایسه اندیشه‌های این دو پرداخت و ضمن تحلیل و توضیح پایه‌های فکری آنها، توضیح داد که هر کدام از این دو، در چه جایگاهی ایستاده‌اند. ویژگی بارز این کتاب، قلم دشوار آن، کثرت تعابیر و اصطلاحات آن و نیز پیوستگی ایده‌هایی است که شما را به عنوان خواننده کتاب، وادار می‌سازد تا قواعد و ادعاهایی که در طول مطالعه این کتاب شما را همراهی می‌کند، پیگیری کنید، به ویژه اینکه مراجعه به آن برای فهم اندیشه‌های مؤلف، ضروری است و این، یکی از دلایل پیچیده بودن این کتاب و ایجاد ابهام در بخشی از محتوا و دشواری فهم آن است. اما اجمالا باید گفت که این کتاب، یک اثر شایسته تدبر و تأمل در چارچوب خوانش واقعیت کنونی و تحلیل آن است . 
 
-    نخبگان عرب و از کار افتادگی نوآوری از نگاه فلسفه قرآنی: این کتاب در سال ۲۰۰۷ توسط مرکز نشر "المتوسطیه" منتشر شد و به یک مسئله اساسی راجع به تلاش برای فهم علت‌هایی می‌پردازد که باعث شد نخبگان عربی به چند گروه نخبگان اصولگرای دینی، نخبگان اصولگرای عقلی یا نخبگان سکولار و نخبگان متدین تقسیم شوند. در این پژوهش تلاش شده است تا الگوهایی از این دو نوع از نخبگان ارائه، انگیزه‌های این گزینه‌های متعارض بررسی و دلایل آنچه که می‌توان آن را یک جنگ داخلی فرهنگی در میان نخبگان عربی نامید، فهم شود. این جنگ داخلی، همان است که من آن را دلیل توقف نوآوری در نزد نخبگان عربی می‌دانم. 
‌این نویسنده تأکید می‌کند که از کار افتادگی‌ای که بر همه عرصه‌ها، چه عرصه‌های مربوط به نوآوری ذوقی یا نوآوری اقتصادی یا نوآوری علمی و یا نوآوری سیاسی و حتی بر فلسفه‌های وجود طبیعی یا دینی عارض شده است، به دلایل معینی بر می‌گردد که مهمترین آنها ادامه یافتن کشمکش بین نخبگان عرب سکولار و نخبگان عرب اصولگرا و ورود به یک جنگ داخلی است که توجه آنها را از مسائل جوهری، منحرف و آنها را از نوآوری و تجدیدگرایی در حوزه‌های تخصص علمی یا زیبایی‌شناسی‌شان دور می‌سازد.
این کتاب به ذکر مطالعه‌ای می‌پردازد که بر مبنای الگوهایی از فرهیختگان عربی از جریان سکولار و اصولگرا و همچنین طرح‌های مورد حمایت آنان مبتنی است و در ادامه به ذکر دلایلی می‌پردازد که آنها بدان وسیله مواضع خود را راجع به مشکل تعطیلی نوآوری، توجیه می‌کنند. به همین دلیل، این کتاب در اصل به دنبال جستجوی چگونگی از میان برداشتن موانع از سر راه همه انواع نوآوری علمی و ادبی و زیبائی شناسی است و این موانع نیز همان‌هایی هستند که در این کتاب از آن با عنوان جنگ داخلی فرهنگی و جنگ داخلی معنوی در جامعه عربی و اسلامی یاد شده است. البته نخبگان دینی بر افکار عمومی داخلی تکیه می‌کنند، به طوری که آن کس از مردان دینی و علمای دینی که به شهرت برسد، صاحب نوعی پژواک و بازتاب در میان افکار عمومی می‌شود. اما نخبگان سکولار نوعی از مشروعیت را می‌گرفتند که پژواک آن در غرب بود نه در عرصه داخلی. بنابراین منبع مشروعیت یا از سوی ملت بود که نخبگانی به شمار نمی‌رفت و یا از سوی نخبگان بیگانه بود. اما به دلیل کشمکش بین دو منبع مشروعیت داخلی و خارجی، هیچ اثری هم از مشروعیت نخبگی داخلی از سوی فرهنگ عربیِ درونی به چشم نمی‌خورد. این مسئله در حوزه نوآوری اندیشه‌ای، علمی، هنری و حتی در مواضع سیاسی دیده می‌شد، به طوری که هیچ گاه از تقابل بین دو مشروعیت فارغ نبودیم: یکی مشروعیت برآمده از داخل اما بدون سطح نخبگانی تحریک کننده نوآوری و دوم، مشروعیت برآمده از خارج که البته یک حرکت نوآورانه به شمار نمی‌رود، بلکه شبیه سازی نخبگی غربی است و بدین ترتیب، امت اسلامی همیشه در کشاکش بین دو سنت قرار می‌گیرد: سنت گذشته و سنت غربی. نکته دیگر این است که سنت غرب، همان سنت گذشته است، زیرا آنچه که در جوامع عربی مورد تقلید قرار می‌گیرد، چیزی است که غرب از آن عبور کرده است و چیزی نیست که یک بار دیگر آن را ابداع کند. بنابراین، باز هم کشمکش بین دو سنت واقع می‌شود که هر دو، به گذشته بر می‌گردند: سلفیتی به نمایندگی از عقل و سلفیتی به نمایندگی از دین.  
هرج و مرج معنوی در این نکته بروز پیدا می‌کند که نخبگانی که مشروعیت خود را از حکم افکار عمومی بیگانه می‌گیرند، دیگر در ایجاد شروط تطابق بین طبقات جامعه نقش ندارند، بلکه نقشی که می‌توانند ایفا کنند، ویران کردن پایه‌های نخبگان طرف مقابل و رفتار معکوس بین دو طرف است. نخبگان داخلی به این امر توجهی ندارند که نوعی از توافق داخلی بین افکار عمومی ایجاد کنند، بلکه تلاش می‌کنند تا ویرانی‌های موضع مقابل را بیان کنند. به همین دلیل، من این اختلافات را یک جنگ داخلی در سطح تولید فرهنگی دانستم و به همین معنا، این جنگ، یک جنگ معنوی است و نتیجه آن این می‌شود که هرگونه روزآمد سازی عقلی از جمله حقوق بشر در مظان اتهام قرار می‌گیرد و امروز شاهدیم که حقوق بشر، به این متهم است که صفتی برای انسانیت نیست، بلکه راهبرد بیگانگان برای مبارزه با ارزش‌های امت اسلامی است و طبعا این اشتباه بزرگی است که به این امر منجر می‌شود که ما با ادعای حمایت و دفاع از مقومات امت اسلامی، نتوانیم در حقوق بشر پیشرفت کنیم و سپس گرفتار عکس این مسئله شویم و به بهانه دفاع از حقوق بشر، نتوانیم از مقومات امت اسلامی حمایت کنیم و در نتیجه حقوق بشر و ارکان امت اسلامی به عنوان عناصری متعارض با یکدیگر شناخته می‌شوند نه عواملی برای شکل دادن به یک هویت یکسان که می‌تواند هویت جوامع اسلامی را تغییر دهد تا بتوانیم نوعی پیشرفت را نیز در حقوق بشر شاهد باشیم و نوعی از احیای عناصر تقویت کننده دین را به چشم ببینیم، بدون اینکه - به گفته ابویعرب المرزوقی - گرفتار نگاه خشک در گذشته شویم . 
 
-    مشروعیت حکومت در عصر جهانی شدن: ‌این کتاب در سال ۲۰۰۸ توسط مرکز نشر و توزیع "‌متوسطیه"‌ به چاپ رسید. موضوع این کتاب مسائل امت اسلامی و تبعات تجزیه آن است که از طریق تحلیل خصومت مضاعف مذهبی درباره مشروعیت حکومت، یعنی ابتدا اختلاف بین شیعه و سنی و سپس اختلاف مورد نظر بین تصور دینی و تصور سکولار راجع به اصل مشروعیت حکومت، بدان پرداخته شد. این تحلیل نیازمند آن است که یک پژوهش عمیق درباره نقشی که پدیده‌ جهانی شدن در سیاست و ارتباط بین تمدن‌ها برای تشدید جنگ‌های داخلی در کشورهای اسلامی ایفا می‌کند تا آن را به چیزی شبیه به جنگ داخلی جهانی بین همه بشر تبدیل سازد، به عنوان مقدمه در ابتدای آن ارائه گردد . 
 
-    انقلاب قرآنی و بحران آموزش دینی: ‌این کتاب در سال ۲۰۱۰ توسط مرکز انتشارات و توزیع "‌المتوسطیه"‌ به چاپ رسیده است. نویسنده در این اثر به اهمیت تکیه بر حجت برای تأکید بر محتوای پیامی که قرآن کریم با خود آورده است، اشاره دارد. بنا به تصریح خود قرآن کریم، انبیاء بر نهاد مردم سلطه ندارند و مأموریت اصلی آنها، آزاد سازی نوع بشر از قدرت روحی تعالی جوینده بر نهادهاست و بر این اساس، صاحبان ضمیرهای آگاه را به تفکر و تدبر و یادآوری به عنوان واجب عینی بر آنها به عنوان مکلف فرا می‌خواند. وظیفه اصلی پیامبران الهی، کمک به آزاد سازی انسان از طاغوت پست سلطه روحی است که برخی را ارباب برخی دیگر قرار می‌دهد. و چنانچه نبوت محمد صلی الله علیه وآله وسلم اوج نبوت‌ها و پیام اسلام، والاترین مرتبه رسالت‌ها باشد، بنابراین این دو، بنا به مفهوم بسیاری از آیات قرآن، راهکار نجات‌بخش از شر واسطه‌های بعد از خویش و از هر نوع دعوت به سلطه پیامبران پیش از خود را تضمین می‌کنند. با این وصف، هرگونه تلاش برای اینکه آموزش دینی به عنوان منبع قدرت روحی قرار بگیرد، به منزله تکذیب پیامبر اسلام است نه میراث آموزش ایشان. چرا که سراسر سوره آل عمران، به نتایج احتمالی این سلطه اعم از تحریف دین به حکم همکاری حتمی بین دو سلطان دینی و سیاسی اشاره دارد .
 
-    آزادی وجدان و اعتقاد در قرآن و سنت: ‌دکتر المرزوقی در این کتاب که در سال ۲۰۱۰ توسط مرکز انتشارات و توزیع "‌المتوسطیه"‌ به چاپ رسید، به چگونگی تحریف تفکر اشعری پرداخت که به عکس حقیقتی تبدیل شد که بذر دو انقلاب را در خود داشت که واپسگرایی تدریجی در اندیشه اسلامی که همان باطن‌گرایی پوشیده است که اندیشه دینی را فاسد کرد، آن را ناکام ساخت. زیرا این واپسگرایی، به جای اینکه اندیشه اسلامی را به سمت طلب علم حقیقی و عمل بدان هدایت کند، آن را به اختلافات و کشمکش‌های بی‌حاصل سرگرم کرد. این در حالی است که دو انقلاب مورد اشاره، در فلسفه نظری (رها شدن از متافیزیک منحطی که اندیشه اسلامی از دوره هلنیستی به و کلام مسیحی – یهودی شرقی به ارث برد) و فلسفه عملی (بازگشت به موضع سلف انقلابی که در حوزه اعتقادات به متن پایبند می‌ماند تا خود را وقف محقق ساختن شرایط خلافت در جهان کند. منظور من، محقق ساختن ارزش‌های نظری و علمی قرآن در تاریخ کنونی است) امیدبخش بودند، اما تحریفی که در این مطالعه مورد نظر ماست، همان بازگشت تدریجی به اندیشه باطنی است، بازگشتی که دو انقلاب اشعری با رویکرد سنی را ناکام گذاشت که عبارتند از: 
۱.    انقلاب علیه اندیشه اعتزالی یا متافیزیک کلامی در مسائل حوزه فلسفه عملی و عقاید، به ویژه به دلیل اتفاق نظر آنها در مسئله افعال بندگان (که نماد آن، اشعری منتقد اعتزال است).
۲.    انقلاب علیه اندیشه فلسفی یا متافیزیک مشائی، به طور کلی در فلسفه نظری و به طور خاص در علوم، به ویژه به دلیل اتفاق نظر آنها در مسئله افعال ذات‌ها (که نماد آن، غزالی منتقد حکمت مشائی است)  . 
 
-    چالش‌ها و فرصت‌ها: گفتگوهایی درباره احوال اندیشه و سیاست نزد عرب‌ها و مسلمانان: ‌این کتاب در سال ۲۰۰۸ توسط مرکز انتشارات الفرقد در دمشق به چاپ رسیده است. نویسنده در آن به طرح این نگاه پرداخت که حادثه ۱۱ سپتامبر چالش‌ها و پرسش‌هایی را متوجه اندیشه اسلامی ساخت که اگر این حادثه را اسلامی در نظر بگیریم، نشانگر مبارزه نماینده شرق و مسلمانان (بن لادن) و نماینده غرب و صلیبیان (بوش) است. اما اگر این حادثه را سیاسی بدانیم که به هیچ تمدن مشخصی مربوط نیست، آنگاه باید با این نگاه به مسئله بنگریم که اسلام به اندازه‌ای که یک پیام برای همه جهانیان است، در مسلمانان ساکن در یک گستره جغرافیایی خلاصه نمی‌شود. به دیگر سخن، اسلام، پیامی فراتر از همه تمدن‌هاست. 
‌نویسنده در بحث نخست این کتاب که تحت عنوان "مقاله‌ای درباره میانه‌روی عقلانی اسلامی" منتشر شده است، معتقد است که اندیشه اسلامی از منطق سوء فهم رابطه بین امر عقلی و نقلی خارج نشده است و همین امر، مفهوم میانه‌روی که به صورتی متوازن بین مفهوم عقلی و نقلی جمع می‌کند را به یک اندازه نافی هم عقل و هم نقل قرار می‌دهد و همین مسئله باعث شده است که تمدن ما با وجود همه تلاش‌هایی که از دو قرن قبل صورت گرفته است، عقیم باشد. در بحث دوم که مدار اصلی آن، "‌مقایسه دو اندیشه عربی و ایرانی با نگاه به نقش نخبگان در نهضت و بیداری است"‌، نویسنده با استناد به نگاه مارسل گوشه، متفکر فرانسوی، معتقد است که دینداری، می‌تواند در سایه چارچوب‌های غیردینی به شدت متجدد هم احیا شود، چرا که مسیحیت نیز در فرایند غربی شدن خود، با تشکیلات فکری تجدد و ما بعد تجدد همراه و به یک عامل اصلی در تثبیت ارکان تمدن غربی تبدیل شد. به عبارت دیگر، مسیحیت به عنوان "‌دین خروج از دین"‌ شناخته شد و در نتیجه، مؤلف معتقد است که طبیعت اقدامات دینی در جهان اسلامی معاصر، عملا به سمت "‌خروج از دین"‌ اما از درگاه خود دین به پیش می‌رود.
اما در بحث سوم که موضوع جایگاه زن و رسانه را انتخاب کرده است، نویسنده معتقد است که قرآن حق زنان را در بهره‌مندی از مال و قدرت به ایشان عطا کرده و آنها را وابسته به مرد قرار نداده است. به شکل کاملا مشخص‌تر، وی معتقد است که سوره نساء، رابطه بین مرد و زن را به صورتی چارچوب‌مند تعریف می‌کند و این چارچوب، دو مورد را هدف گرفته است: نخست، وجود خاص و فاعل (جنسیت و نسب) است و دوم، بحث تعدد زوجات است که آن را برای حمایت از نسب قرار داده است. اما نظر  مؤلف درباره تحلیل طلاق این است که هدف از آن، برابر ساختن زن با مرد است، زیرا طلاق، تعدد جنسی را برای زن حلال می‌سازد، آن هم بدون تعدد نسب‌ها.
در بحث دیگری که درباره شرایط اندیشه عربی و پیشرفت به رشته تحریر درآمده، نویسنده معتقد است که رویکرد صوفیانه از محدودیت‌های عقلی که سنت‌های فلسفی منطقی دارای بعد ارسطویی در اندیشه آن را به ارث برده‌اند، عبور کرده است و در نتیجه، نگاه المرزوقی در این رابطه به صوفیان بزرگی مانند ابن عربی و حلاج دوخته شده است که ابن خلدون در کتاب الشفاء آن‌ها را کسانی معرفی می‌کند که امور محال را لمس کرده‌اند و در کتاب المقدمه خود نیز آنها را بنیانگذار خطرناک‌ترین نظام‌های فکری معرفی می‌کند و معتقد است که آن رفتارهای آنها دلیل انحطاط مادی و معنوی امت اسلام است، زیرا کاری کردند که علم و عمل به دو امر ممتنع تبدیل شدند.
بحث دیگری که در این کتاب مطرح شده، "‌حال شرایطی امت"‌ اسلامی است که مؤلف در این بخش معتقد است که بنیان ملی، در یکپارچه سازی عرب‌ها شکست خورده است و پس از آن به تبیین جنگی می‌پردازد که بین کسانی در گرفت که خود را نمایندگان ملی‌گرایی می‌دانند و دیگرانی که خود را نمایندگان اسلام می‌دانند. آغاز این جنگ‌ها، بین عربستان سعودی و مصر در یمن بود و پایان آن نیز در جنگ کویت رقم خورد. ضمن اینکه بنیان اسلامی در آستانه شکست قرار گرفته است، به طوری که به واسطه جنگ مذهبی‌ای که بین شیعه و سنی در سراسر کشورهای عربی در افق دیده می‌شود، بساط این بنیان را جمع کرده است. مؤلف راجع به این کتاب می‌گوید که شاید این کتاب یک ماجراجویی حساب نشده باشد، اما ماجراجویی‌ای است که مستحق تأمل و توقف در کنار آن است . 
 
-    فلسفه دین: ‌این کتاب جزء سلسله مطالعات فلسفی تعریف می‌شود که ارکان خود را از اندیشه ابن خلدون و ابن تیمیه می‌گیرد، چرا که نویسنده در جریان این کتاب، به بحران تمدن اسلامی اشاره می‌کند که تنها به یک وجه محدود نمی‌شود، بلکه همه ابعاد را شامل می‌شود و در عناصر قوام‌بخش وجود انسانی بروز می‌کند. 
این کتاب به دو بخش تقسیم می‌شود. مؤلف در بخش نخست به پرسش‌هایی درباره فلسفه دین و در بخش دوم به تأویل و نظریه شناخت پاسخ می‌دهد. بیشترین بخش از این کتاب نیز حول محور تأکید بر این نکته می‌گردد که تمدن اسلامی در توسعه ابزارهای جدید خود ناموفق بوده و متوقف شده است، زیرا همچنان به استفاده از ابزارهای قدیمی ادامه داده و آنها را توسعه نداده است. به همین دلیل، شاهد هستیم که علم کلام به جدال بین طوایف و امور شخصی تبدیل شده است. 
 
-    تفسیر آشکار: این کتاب ‌یک اثر فلسفی در موضوع تفسیر قرآن است که از پنج بخش تشکیل شده است، به طوری که ابو یعرب المرزوقی به واسطه آن تلاش کرده است تا این حقیقت را ثابت کند که قرآن کریم، در بردارنده یک راهبرد فراتاریخی است و اصول کلی‌ حاکم بر مجرای تاریخ انسانی را مشخص کرده است، هرچند که این اصول، خود تاریخی نیست و هدف از آن، در ابتدا متحد ساختن امت اسلامی و در نهایت، یکپارچه ساختن همه انسانیت است تا ارزش‌های اخلاقی و معنوی در تاریخ عملی محقق شوند یا اینکه با تکیه بر خلافت، به هدف خود برسد، هدفی که شرط فهم حدیث خاتم بودن و جهانشمولی اسلام است.
‌المرزوقی در این کتاب تلاش می‌کند تا اصول کلی‌ای را کشف کند که راهبرد توحیدی قرآن و منطق سیاست محمدی بدان ارجاع می‌شود و این به معنی مشخص کردن راهبرد قرآنی، منطق سیاست نبوی و مشخص کردن کارکردهای آنها در مسیر نزولی تا رسیدن به سنت از قرآن و تعریف پایه‌ها در مسیر صعود از سنت به قرآن است تا در این مسیر به رابطه بین فلسفه دین و فلسفه تاریخ از نگاه قرآن برسیم تا بتوانیم تأکید کنیم که در سنت رسول خدا (ص) یک سیاست تاریخی وجود دارد که الگوی کنونی اتصال تاریخ به مابعد خود را مشخص می‌کند و این راهبرد به صورت الگو با هدف آزاد سازی انسانیت به کار گرفته شده است و راه ادراک اجتهادی با استناد به آیات قرآن کریم، در همین روش در حال ادامه یافتن است. 
المرزوقی، در بخش نخست از این کتاب، مطالعه خود را در چارچوب ۴ مسئله قرار داد: نخست، راهبرد توحیدی قرآن و عناصر تصویری آن. دوم، سیاست یا سنت محمدی (ص) و عناصر تصویر آن. سوم، محدودیت‌های تعامل با سیاست نبوی (ص) و چهارم، طالع‌بینی و تاریخ‌گرایی . 
 
-    عرب‌ها و از سرگیری تاریخ جهانی‌شان (انقلاب آزادی و کرامت: مطالعه موردی تونس): این کتاب در سال ۲۰۱۱ توسط مرکز نشر علوم العربیه موسوم به "ناشرون" و مرکز مطالعات الجزیره به چاپ رسید. ابو یعرب المرزوقی در این کتاب به شرح انقلاب‌های عربی با نگاه به تحولاتی که در تونس اتفاق افتاد، پرداخت و در ادامه، عواملی که عرب‌ها را به از سرگیری تاریخ جهانی‌شان سوق داد را تبیین کرد و توضیح داد که آنچه در تونس و مصر به وقوع پیوست، الگویی برای تحولاتی خواهد بود که در دیگر جمهوری‌های عربی به وقوع خواهد پیوست. تحولاتی که مغرب و اردن به خود خواهند دید نیز الگویی برای دیگر پادشاهی‌ها خواهد بود. 
‌کتاب "عرب‌ها و از سرگیری تاریخ جهانی‌شان"‌ از یک دیباچه و شش فصل و نتیجه تشکیل می‌شود. در فصل نخست، درباره رسالت انقلاب و اهداف آن صحبت شده است. در فصل دوم، به تکنیک‌های خاموش کردن انقلاب اشاره شده و فصل سوم به شروط حفظ انقلاب و نگهداری از آن اختصاص یافته است. موضوع چهارمین فصل نیز مقدماتی در سیاست و قوانین اساسی است. فصل پنجم از ضد انقلاب سخن می‌گوید و ششمین و آخرین فصل به مدرنیسم اصیل و مدرنیسم ناپاک اختصاص یافته است.
ابو یعرب المرزوقی در این کتاب به عوامل مختلفی اشاره کرده است که باعث شد عرب‌ها تاریخ جهانی‌شان را یک بار دیگر از سر بگیرند و به عنوان مطالعه موردی این تحلیل، بر انقلاب تونس متمرکز شد و در عین حال، به دلیلی اشاره کرد که باعث شد تا شراره‌های انقلاب عربی جدید در دو بعد فیزیکی و نمادین از تونس شعله بگیرد. نویسنده، شرایط انقلاب‌های عربی را به عنوان انقلاب آزادی‌بخش داخلی و خارجی و حتی انقلاب آزادی‌بخش جهانی مبنی بر به بردگی کشیدن انسان‌ها در دو بعد داخلی و خارجی می‌داند . 
 
آنچه در دیدگاه‌های ابویعرب المرزوقی می‌بینیم، این است که او به سختی تلاش کرد تا از همه تفکرات و تصورات قدیمی عبور کند، چرا که دیدگاه‌های خود را بر اساس مقومات فلسفی بنا گذاشت که بر تحلیل و تجزیه و نتیجه‌گیری مبتنی است. وی تفکر فلسفی عربی را به پازل‌هایی با موضوع از سرگیری نقش تاریخی خود با ابزارهای جدید تبدیل کرد به طوری که از خوانش‌های قدیمی‌ که آن را نادرست دانست، عبور کند. 
ابو یعرب، بسیاری از مسلمات عقل عربی معاصر را رد کرد و از ابتدای مسیر علمی خود، با تمرد بر اندیشه ارتجاعی مصرف شده، ویژگی نقد تند و جدی را از خود نشان داد و در همین راستا، یک نگاه معرفتی علمی مبنی بر پایه‌های مستحکم یعنی "‌فلسفه سازنده"‌ را ارائه داد و به نقد میراث اسلامی قدیمی همت گمارد که با اقتضاءات دوره کنونی همخوانی ندارد. نویسنده در این مسیر، تحت تأثیر آموزش‌های دانشگاهی و اندیشه‌ای آلمانی خود قرار داشت، چرا که باور داشت همه فلسفه جدید که به ویژه از قرن هفدهم آغاز شده، آلمانی است. وی در کنار آن به تلاش برای پیاده کردن تفکر فلسفی روی آورد، چرا که از درگاه‌های دیگری چون ترجمه و تدریس، در حوزه فلسفه کار می‌کرد. در حوزه ترجمه، المرزوقی روی ترجمه متون فرانسه، انگلیسی و به ویژه آلمانی کار کرد و متون زیادی از میان آثار فلسفی را به عربی برگرداند که شاید مهمترین آنها، "‌ایده‌آل گرایی آلمانی" ‌در دو جلد باشد. وی در این رابطه می‌گوید: «وقتی احساس کردم که در زبان آلمانی توانمند هستم، به ترجمه برخی کتاب‌های مهم از جمله کتاب "‌گفتگوی ادیان"‌، اثر یوسف کوشن، "‌ادیان، از همراهی تا رقابت" ‌با موضوع تصویر اسلام در عصر روشنگری در اروپا از نگاه لیسنگ، ادیب آلمانی و... روی آوردم».
اما در حوزه تدریس فلسفه، المرزوقی نیز مانند دیگران به دشواری‌های این راه آگاه است. به نظر او، «تدریس فلسفه به یک پروژه ملی نیازمند است. فلسفه در نزد یونان، یک پروژه ملی برای تأسیس تمدنی بود که خود را با تمدن‌های دیگر (بابل و مصر) مقایسه و از آنها عبور می‌کند. پروژه اروپایی نیز چالشی بود که به چالش جهان اسلام که آن را مهاجم می‌دید، واکنش نشان می‌داد. امروز، هیچ پروژه عربی و تمدنی در جهان وجود ندارد و راهکارهای جزئی نیز با شکست مواجه شده است. نیز باید گفت که امروز، هیچ کشور عربی‌ای وجود ندارد که بتواند پروژه‌ای برای حمایت از ملت خود تعریف کند». 
المرزوقی نخبگان دینی را بین «‌اصیل دینی و اصیل سکولار تقسیم می‌کند که وطن عربی را به فضایی برای یک جنگ داخلی سخت تبدیل کردند» که در آن، هر حزبی بر مواضع خود اصرار دارد و نگاه دیگران را نمی‌پذیرد. المرزوقی نخبگان را در هر عصر و تمدنی به "دن کیشوت" تشبیه می‌کند که نماد تک سواری متوهمانه در مبارزه و نبرد بود که با متوقف کردن فرایند نوآوری و تشویق به تقلید - یا از گذشته خودی و یا از گذشته بیگانه - در عملکرد تاریخ آزاد و مستقل اخلال ایجاد می‌کنند. چرا که ابو یعرب المرزوقی، این متفکر تونسی تلاش دارد تا منظومه فکری، فرهنگی و ادراکی را تغییر دهد تا جوانان امت عربی و اسلامی را به ماجراجویی در تفکر و نوآوری به عنوان یک پروژه مدرنیستی جدید بکشاند که چشم‌اندازهای آینده‌نگرانه‌ای دارد که با همه دیدگاه‌های قدیمی متفاوت است. 
۲: مواضع و دیدگاه‌های جنجال برانگیز المرزوقی: 
-    دعوت به محاکمه نمادین مردمی رئیس جمهور "قیس سعید" به دلیل اجماع قانونی که راجع به افعال و عملکردهای او وجود دارد که وی شخصا آن را خیانت بزرگ دانست. چرا که به گفته او، رئیس جمهور قیس سعید با فرانسه و ایران هم پیاله شد تا جایی که او را "عروسک ایرانی" نامید، چرا که فرانسه اعلام کرد که قصد دارد به غارت ثروت‌های تونس ادامه دهد و ایران نیز هیچ اهمیتی به این مسئله نمی‌دهد، بلکه فراتر از این، باید به همه اقداماتی توجه شود که این کشور در سوریه، عراق، یمن، لبنان و همه سرزمین‌هایی که با قلم و شمشیر به تصرف خود در آورد، انجام می‌دهد. زیرا قیس سعید بر خلاف "‌تقوا"‌یی که از خود نشان می‌دهد، اما اهل تقیه است و دیگر، هیچ یک از افرادی که آشکارا با او دوستی می‌کردند، در کنارش باقی نماندند و حتی او را به رسمیت هم نمی‌شناسند . 
-    ‌افشای سناریوی ضد انقلاب، یعنی تصویر نبرد پیشدستانه، به ویژه آغاز ترکیه به بازیابی خود و رفتار قلدرمآبانه برای ایستادگی در برابر طرح ایران و اسرائیل که دلیل وجود نظام‌هایی است که استعمار بعد از سرنگونی خلافت یا پیش از آن برای ایجاد جنگ علیه امت اسلامی، تأسیس کرد، به طوری که امروز، امت اسلامی با پنج نوع زلزله ویرانگر مواجه است که عبارتند از: 
۱.    در شاخه ضد انقلاب حاشیه خلیج فارس به رهبری اسرائیل.
۲.    در شاخه دوم به فرماندهی ایران در مشرق با ابزار اختلافات نژادی.
۳.    بحران سکولارهای کرد.
۴.    اختلافات و جدایی نژادی به رهبری سکولارهای آمازیگ.
۵.    پنجمین بحران، وجود مزدوران فرانسه در شرق و غرب، به ویژه در لبنان و تونس با همکاری ایران و اسرائیل است. اینها، تبعات از سرگیری انقلاب است: انقلاب آنها را در موقعیت واکنش قرار داده است . 
-    ابو یعرب المرزوقی فیلسوف و استاد دانشگاه در بیان واقعیت‌های مربوط به تاریخ ۱۴ ژوئن ۲۰۱۴ گفت: اینکه بگوئیم دوره اسلام سیاسی به سر آمده، ادعائی نادرست است. المرزوقی تأکید کرد که اسلام سیاسی تنها در صورتی به پایان خواهد رسید که دین اسلام به پایان برسد. وی ادامه داد که اگر منظور از اسلام سیاسی، جنبش‌های سیاسی باشد که دین را برای حکمرانی مورد استفاده قرار دادند، اما سپس به واسطه دادن برخی امتیازها، در مواضع خود سست شدند، آنگاه این سخن درست است. وی سخنان خود را با این اظهارات ادامه داد که جنبش‌های فکری و فلسفی که از چشم‌انداز ارزشیِ برگرفته از اسلام برخوردارند، هنوز به راه و مسیر خود برای کنار زدن ظلم و فساد و استبداد ادامه می‌دهند. این استاد دانشگاه تأکید کرد که جوانانی که در اعتراض به همه این اقدامات به پا خاستند، نمایندگان واقعی اسلام و ارزش‌های عملی آن هستند. وی با فاسد خواندن نظام‌های تربیتی در جهان عربی و اسلامی پیش‌بینی کرد که جنبش‌های جهادی خشونت‌طلب در نهایت به این واقعیت برسند که فهم حقیقت از طریق خشونت کورکورانه، هیچ فایده‌ای ندارد، چرا که نبرد، تنها به عنوان یک ابزار باقی خواهد ماند و در نهایت چاره‌ای جز مذاکره با دشمن وجود ندارد و این خود به معنی بازگشت به سیاست است . 
-    محمد الحبیب المرزوقی، متفکر مسلمان و فیلسوف تونسی گفت: انقلاب‌ها در مناطق عربی، با وجود تلاش‌هایی که برای شکست خوردن آن انجام شد، اما در سطح نمادین موفقیت بزرگی را رقم زده است و اینکه "‌داعش"‌ پدیده پیچیده‌ای است که انگیزه انتقام‌جویی در آن، یکی از بزرگترین اهداف آن به شمار می‌رود. المرزوقی در گفتگو با شبکه CNN عربی در پایتخت اردن تأکید کرد که وظیفه حزب الله لبنان به عنوان رأس پیکره ایران در منطقه که همان "ترویج اسرائیل هراسی" ‌است، به پایان رسیده است و امروز جریان اصلاح‌طلب در ایران، به این نتیجه رسیده است که منافعش در سازش با عرب‌ها و خودداری از کاربست مذهب‌گرایی است. وی البته معتقد است که ایران، هیچگاه یک قدرت منطقه‌ای نخواهد شد. 
-    المرزوقی در یک موضع گیری تأکید کرد که «حزب الله لبنان، حزب مقاومت نیست، بلکه رأس پیکره ایران است و تنها کارکرد آن، "‌ترویج اسرائیل هراسی"‌ است تا مذاکره‌ای را تحمیل کند که خود می‌خواهد. من فکر می‌کنم که دوره این کارکرد برای حزب الله به سر آمده و تنها یک وظیفه برایش باقی مانده است که آن، محقق ساختن پروژه ایران در سوریه و عراق است تا پس از آن تهران بتواند به حوزه دریای مدیترانه منتقل شود. البته من هیچگاه فکر نمی‌کنم که ایران بتواند یک قدرت منطقه‌ای شود. این امر دلایل مختلف خود را دارد که از آن جمله، ضعف امکانات مادی این کشور و "‌سوختن"‌ اهرم ‌"‌مقاومت در برابر اسرائیل"‌ - که به گمان خود از آن بهره می‌برد - و نیز ناکارآمدی استفاده از عنصر مذهب است». این استاد دانشگاه افزود: «صرف استفاده ایران از عنصر مذهب، باعث می‌شود که ضعیف‌ترین مذهب که همان تشیع است، آسیب ببیند. اگر اهل سنت را با شیعیان مقایسه کنیم، خواهیم دید که سنت، خود یک دریاست و این امر در سراسر تاریخ اسلامی وجود داشت. چهارم، این است که غرب برای تحمیل طرح‌های خود به ایران نیاز دارد و اگر شکست بخورد، دیگر به ایران نیاز نخواهد داشت. بنابراین من معتقدم که ایران به تدریج درک می‌کند که منافعش حکم می‌کند که با عرب‌ها مصالحه کند و دست از توسل به ابزار طایفه‌گرایی بردارد، زیرا استفاده از این ابزار باعث خواهد شد تا ایران، دوباره ضربه ببیند». المرزوقی همچنین با تفسیر خطر استفاده از عنصر طایفه‌گرایی و تأثیر منفی آن بر ایران گفت: «طایفه‌گرایی دو رو دارد. طایفه عقیدتی و طایفه نژادی. شکننده‌ترین نژادهای منطقه در ایران حضور دارند، چرا که این کشور در بردارنده نژادهای متعدد است و ضعیف شدن طایفه عقیدتی باعث تقویت طایفه نژادی می‌شود و بدین ترتیب، حتی اگر طایفه نژادی در منطقه عربی یافت شود، در اقلیت هستند نه اکثریت. این در حالی است که در ایران، اقلیت‌های بزرگی وجود دارند. به عنوان مثال، تعداد اقلیت‌های فارسی در مقایسه با کردها و ترک‌ها و بلوچ‌ها نزدیک به یکدیگر است». وی در همین رابطه ادامه داد: «از این نظر، ایران حتی از عربستان سعودی نیز ضعیف‌تر است. در عربستان سعودی تنها حدود ۱۰% شیعه هستند که حتی اگر از این کشور جدا شوند، باز هم ۹۰% باقی می‌مانند، اما اینکه ایران به ۴ نژاد برابر از نظر تعداد تقسیم شود، اوضاع متفاوت خواهد بود. من فکر می‌کنم که حاکمان ایران که از میان اصلاح طلبان هستند، به تدریج در حال درک اوضاع هستند و در تلاش هستند تا ایران، به عنوان کشوری قدرتمند باقی بماند که با ترکیه، عرب‌ها و با اسرائیل تعامل داشته باشد و من، شخصا ۳۰ سال قبل این نکته را نوشتم».
-    المرزوقی تأکید کرد که عربستان سعودی به دلایل مربوط به کاربست سیاسی مذهب، مسئولیت اختلاف افکنی میان شیعه و سنی را نمی‌پذیرد. وی توضیح داد: «اینکه اندیشه سلفی و وهابیت را یکی بدانیم، درست نیست. ابن تیمیه کُرد بود نه عرب، سوری بود نه اهل حجاز. اندیشه سلفی تندرو، از عربستان نیست. من از عربستان دفاع نمی‌کنم اما عربستان سعودی اندیشه سلفی را به عنوان مذهب پذیرفت و این، موضوع دیگری است. امروز، مذهبی مورد بهره‌برداری سیاسی قرار گرفته است که عربستانی‌ها آن را به وجود نیاورده‌اند. اما در مقابل، ما در تونس مذهب مالکی را پذیرفتیم. آیا می‌توان گفت که ما مسئول رفتارهای مالکیان هستیم؟ فکر می‌کنم مغالطه‌هایی در این رابطه اتفاق افتاده است» . 
-    ‌المرزوقی در چارچوب موضعی که راجع به مسئله میراث دارد، تأکید کرد که در پی تصویب قانون برابری زن و مرد در ارث، به تعداد ۳ تا ۸ هزار نفر بر پیردختران تونس افزوده خواهد شد. وی افزود: تحمیل قانون جدید در بخش آزادی‌های فردی و برابری در مسئله ارث بین زن و مرد، حق مالک را در عمل به اعتقاداتش که قانون اساسی در فصل مربوط به آزادی عقیده آن را تضمین کرده است، از او می‌گیرد، این در حالی است که همان قانون، او را شایسته برخورداری از بخش بزرگتر دارایی‌هایش و حفظ آن می‌داند. المرزوقی همچنین افزود که چنانچه حکومت بخواهد این قانون را به اجرا بگذارد، باید قانون دیگر جدیدی را نیز تصویب کند که حق وصیت را ممنوع سازد .
-    ابو یعرب المرزوقی همچنین تأکید کرد که سرنوشت "کارتاژ"( منظور پیروزی قیس سعید و رسیدن او به قصر ریاست جمهوری به نام کارتاژ است )  در کشمکش بین دو مقیم عمومی یعنی فرانسه و ایران رقم خورده است که البته در این کشمکش، پیروزی با فرانسه بود. این در حالی است که حکومت، طرف ایران بود، اما به تدریج بعد از سرنگونی دولت الیاس الفخاخ به سوی فرانسه تمایل پیدا کرد. وی افزود: در این کشمکش در تونس، فرانسه بر ایران چیره شد و حتی اگر آنها رئیس جمهور قیس سعید را به این توهم بیندازند که امکان تحقق پروژه قذافی سازی یا استالینی سازی او را برایش فراهم می‌آورند، باز هم فایده ندارد. به دو دلیل:
دلیل نخست این است که ایران از نظر مادی به ورشکستگی رسیده است و همین عامل، قدرت ایران در خریدن افراد را از این کشور گرفت، نه به دلیل اینکه این کشور به همراه خزانه‌اش یعنی عراق ورشکست شده‌اند، بلکه به این دلیل که حامیان مالی ضد انقلاب‌های عربی نیز بعد از بحران کرونا و بحران قیمت‌ نفت و آزمندی ترامپ، در تنگنای مالی گرفتار آمده‌اند.
دلیل دوم نیز تبعیت فرانسه از صهیونیسم است که تلاش دارد تا تکلیف نبرد خود را با ایران یکسره کند تا آن را به نظام شاهنشاهی بازگرداند و در نتیجه به پلیس او در منطقه تبدیل شود. زیرا صهیونیست‌ها به این نتیجه رسیدند که نمی‌توان بر عرب‌های خلیج [فارس] جز در نقش گاو شیرده تکیه کرد. هدف از خلع سلاح ایران، تبدیل کردن این کشور به اهرم فشار و ابزار تنبیه حکومت‌های دیگر در راستای خدمت به صهیونیزم است. درست مانند شرایطی که در زمان شاه شاهد بودیم یا در شرایط امروز هند در شرق دور شاهد هستیم . 
 

کد خبر 7660

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =